من تو را هدیه می دهم به...
من تورا سخاوتمندانه به کسی هدیه میدهم که
از من عاشقتر باشد
و از من برای تو مهربانتر،
من تو را به کسی هدیه میدهم
که صدای تو را از هزار فرسخ راه دور
در خشم،در مهربانی،در دلتنگی،
در هزار همهمه دنیا
یکه و تنها بشناسد...
من تو را سخاوتمندانه به کسی هدیه میدهم
که راز آفتابگردان و تمام سخاوتهای
عاشقانه این گل معصوم را
بشناسد
ترنم دلپذیر هر آهنگ،هر نجوای کوچک
برایش یک خاطره مشترک باشد،
او باید از رنگین کمان
چشمان تو بداند
که امروز هوای دلت،
آفتابی است،
یا آن دلی که برایش میمیرم
سرد و بارانی است
ای بهانه زنده بودنم،
تو را سخاوتمندانه به کسی هدیه میدهم
که قلبش هزار بار بعد از دیدن تو،
باز هم به دیوانگی و بی پروایی اولین نگاه من بتپد،
همان طور عاشق،همان طور مبهوت
وقار و جمالی بی مثال...
ولی آیا کسی پیدا خواهد شد،
از من عاشقتر و از من مهربانتر برای تو؟
تو را سخاوتمندانه با دنیایی حسرت خواهم بخشید
و او را که از من عاشقتر است
هزار بار خواهم
بوسید
....
سه شنبه 10 آبان 1390 - 1:48:34 AM