پریشانم ،
چه میخوای تو از جانم ؟!
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی .
خداوندا
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟
خداوندا
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایهی دیوار بگشایی
لبت بر کاسهی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرفتر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکهای اینسو و آنسو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟
خداوندا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.
خداوندا تو مسئولی .
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و ازاحساس سرشار...
آقا یزدان سلام
مطلب جالبی بود
واقعا منم فکر می کنم خدا شاید تو رودروایسی می خواد تا ته خلقت بره
اونم از خلقت انسان پشیمونه
79839 بازدید
173 بازدید امروز
580 بازدید دیروز
2573 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian